معماری شهری مشهد؛ بحران هویت در سایه انبوه‌سازی و بی‌توجهی به اقلیم

شهر مشهد با پذیرش سالانه بیش از ۳۵ میلیون زائر داخلی و خارجی، نه‌ تنها دومین کلانشهر کشور از نظر جمعیت و وسعت است بلکه جایگاهی بی‌بدیل در منظومه فرهنگی، مذهبی و هویتی ایران دارد.

به گزارش رضوانیون و به قلم حامد پور محمد تحلیل گر و کارشناس معماری شهری؛ شهر مشهد با پذیرش سالانه بیش از ۳۵ میلیون زائر داخلی و خارجی، نه‌تنها دومین کلان‌شهر کشور از نظر جمعیت و وسعت است، بلکه جایگاهی بی‌بدیل در منظومه فرهنگی، مذهبی و هویتی ایران دارد. این شهر، به‌مثابه یک «ابرنماد تمدنی»، نه تنها محل زندگی بیش از ۳ میلیون نفر، بلکه محل تجربه ملی و بین‌المللی از فرهنگ شیعی و هویت ایرانی-اسلامی است اما در دهه‌های اخیر، کالبد این شهر از درون تهی شده؛ گرفتار انبوه‌سازی‌های سودمحور، طراحی‌های ناهماهنگ با اقلیم و حذف نشانه‌های معماری بومی.

مشهدِ امروز؛ شهر زائر، بدون طراحی برای زائر

با وجود آمار میلیونی زائران، بخش عمده‌ای از پروژه‌های ساختمانی، بدون در نظر گرفتن نیازهای اقامتی بلندمدت یا کوتاه‌مدت زائران، کیفیت سکونت، یا مناسبات فرهنگی طراحی می‌شوند. رشد بی‌رویه آپارتمان‌سازی، اقامتگاه‌های موقت و پروژه‌های مسکونی متراکم، فاقد زیرساخت‌های عمومی، کیفیت معماری یا حتی زیبایی‌شناسی شهری است.

ساختمان‌ها نه با هندسه معنایی حرم هماهنگ‌اند، نه با اقلیم نیمه‌خشک خراسان سازگار. نماها گاه تقلیدی از معماری ترکیه‌ای و گاه متأثر از سبک‌های وارداتی بی‌ریشه‌اند؛ درحالی‌که مشهد تاریخی، واجد سنت معماری خراسانی، با عناصری چون حیاط مرکزی، ایوان‌های عمیق، بادگیر، آجرکاری اصیل و مصالح هم‌ساز با طبیعت منطقه بوده است.

انبوه‌سازی در تعارض با بوم‌شناسی شهری

انبوه‌سازی در مشهد، که عمدتاً توسط بخش خصوصی با حمایت تسهیل‌گرانه مدیریت شهری صورت می‌گیرد، در بسیاری از موارد بدون توجه به شاخص‌های بوم‌شناسی معماری، اقلیم و حتی ظرفیت زیستی محله‌ها انجام می‌شود. این روند موجب:

افزایش جزایر گرمایی شهری بالا رفتن مصرف انرژی خانگی کاهش کیفیت تهویه طبیعی و تشدید بحران آب در ساختمان‌سازی شده است.

درحالی‌که استانداردهای معماری پایدار ایجاب می‌کند که هر ساخت‌وساز در اقلیم مشهد، مبتنی بر جهت‌گیری خورشید، جریان باد، تابش، و مصالح بومی باشد، در عمل، ساختمان‌هایی با نماهای شیشه‌ای بزرگ، سقف‌های غیرعایق، فاقد سایه‌انداز و بدون درک از فرم اقلیمی توسعه داده می‌شوند.

هویت مذهبی؛ غایب بزرگ در کالبد شهر

مشهد شهری است با یک لایه معنایی ژرف. حضور مضجع شریف امام رضا (ع) آن را به مهم‌ترین مقصد زیارتی جهان شیعه تبدیل کرده است. اما چقدر از این معنا در نمای شهر، در بافت محله‌ها، در طراحی میدان‌ها، یا در نسبت‌ معماری سکولار و مذهبی دیده می‌شود؟ شهر درحال تبدیل شدن به یک کالبد توریستی تجاری است، نه بستری برای تجلی مفاهیم اسلامی، آرامش معنوی و زیبایی خراسانی. شهر مشهد در رقابت میان منافع بازار مسکن، انتظارات زائر و نیازهای شهروند، بیشتر به اولی پاسخ داده است. و این ترجیح، موجب گسست هویتی در معماری شده است.

راه‌حل چیست؟ احیای معماری اقلیم‌محور و هویت‌مدار

برای بازسازی کالبدی در شأن مشهد؛ تدوین دستورالعمل معماری خراسانی‌-اقلیمی در شورای عالی معماری و شهرسازی، الزام طرح‌های ساختمانی به استفاده از مصالح بومی و الگوهای تهویه طبیعی، افزایش نسبت فضاهای عمومی و میدان‌های شهری مبتنی بر الگوی حیات شیعی، حمایت از طراحان بومی و دفاتر معماری متعهد به اقلیم و هویت، بازمهندسی نظام انبوه‌سازی با اولویت‌بخشی به کیفیت زندگی، نه صرفاً کمیت ساخت و آموزش و فرهنگ‌سازی عمومی برای حفظ هویت شهری و طراحی پایدار لازم است.

اگر معماری را زبان شهر بدانیم، امروز مشهد گرفتار لکنتی است که نه فقط زیبایی را مخدوش کرده، بلکه آرامش زیستن، امنیت روانی، و معنای حضور را نیز از بین برده است. زمان آن رسیده که در آستانه ورود به دهه جدید، شهر مقدس مشهد، نه فقط به‌عنوان یک مقصد، بلکه به‌عنوان یک «الگو» بازتعریف شود؛ الگویی برای زیستن در اقلیم، در هویت و در معنویت.